مهتاب جان به خاطر شرایطی که داری خیلی متاسفم.حالا که از چیزایی که دوست دارین دورین کارایی که میتوننین انجام بدین
مثلا به همین اینترنت که دسترسی دارین میتونین یه وبلاگ بسازین توش راجع به هرچی که دوست دارین بنویسین
از مطالب اموزشی اینترنت استفاده کنین .نذارید دلتون بمیره
حالا که همسرتون بهتون توجه نمیکنه شما دو برابر به خودتون توجه کنید
حالا که تو شهر غریب هستین حتما باید دوستای جدید پیدا کنین.ارتباط با دیگران واقعا حال ادمو عوض میکنه
انقدر زندگیتونو پر کنین از ادما و چیزای جدید که ناراحتی هاتون توش گم بشن
حتی کوچکترین کار و تلاشی که واسه خودتون انجام بدین خیلی مهمه
میتونین یه کلاس هنری یا باشگاه برین و با ادمای جدید اشنا بشین یا مسجد برین.تنها نمونین.با همسایه ها دوست بشین
باهاشون قرار بذارید پیاده روی برین
هر کاری که میتونین شروع کنید.مثل یادگیری زبان .حتی نوشتن کتاب . مهم نیست چه قدر خوب باشه یا چه قدر پیشرفت کنید
مهم اینه شما برای خودتون کاری انجام بدین و واسه خودتون ارزش قائل بشین
هیچ چیز تو زندگی ثابت نمیمونه.ممکنه خیلی طول بکشه
کاری کنین که 10 سال بعد که به این روزها نگاه میکنین فقط ناراحتیتون به خاطر مشکلات فعلیتون باشه نه هدر رفتن عمرتون
تازه الان روحیه ی شما رو دخترتونم خیلی تاثیر میذاره. شیرینی های این سن بچه ها هم واقعا تکرار شدنی نیست .حتی یه لحظشم از دست ندین
تو زندگی هممون یه چیزایی هست که بهمون تحمیل میشه و هیچ نقشی توش نداریم
مثل خانواده ای که حمایتمون نمیکنن یا همسری که درکمون نمیکنه
ولی این تحمیلی ها هر چه قدر بد باشن نمیتونن یه سری لذت ها و لحظه های خوبو ازمون بگیرن مثل مادر بودن و هنر و پیشرفت کردن و موفقیت
مطمئنم چند ماه دیگه که بچتون اولین کلمه رو به زبون بیاره حداقل واسه چند لحظه همه ناراحتیاتونو فراموش می کنین
از ته دلم دعا می کنم که از پسش بر بیای و روزهای شاد واست اتفاق بیفتن